یادم کن تا هستم ای امید زندگانی
تا به هر ترانه
می کشد زبانه
شور عاشقانه من
با تو خزان من بهاران
با تو شبم ستاره باران از نورافشانی
چه بخواهی چه نخواهی
دل عاشق ره تو پوید به هر نشانی
چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر
می رسدم جان دگر
دیده کشد سوی تو پر
همسفرم شو که می توانی
پر و بالم را با دیدارت کی بگشایی؟
تب و تابم را با لبخندت کی بنشانی؟