دوشنبه

ساقيا خمارم مست و رو به راهم كن


 
بگشا در میخانه ای حضرت جانانه
دیوانه و مستم کن مستم کن و دیوانه
باده ی پیا پی ریز جام و باده کن لبریز
ساقیانه شو تا بر مطربا طرب انگیز
مستم از صبوی تو دل در آرزوی تو
کی شود که بنشینم دمی روبه روی تو
یک نظر نگاه نگاهم بی خود وتباهم کن
ساقیا خمارم من مست و روبه راهم کن
ای معدن نازی ای که مست و تن نازی
بیش از این عزیز من با دلم نکن بازی

حرفی ، برای همیشه


یه نامه باشم
پر از پیامای خوب
کاشکی جوابم تو باشی
اگه یه عابر باشم
اسیر طوفان شن
کاشکی سرابم تو باشی
پر از گناهم اگر رها شده بی خبر
کاشکی گناهم تو باشی
اگر تمام تنم
دو چشم خسته باشه
کاشکی نگاهم تو باشی
تو در من تب خوندنی تب تند و فریاد
تو اصلا تمام منی ، یه سایه ی همسفر ، یه همزاد
تولد یک صدا یه فریاد
سکوت من شیشه ای صدای تو موندنی
در من ، طلوع صدایی
تو مثل گل ساده ای نجیب و آزاده ای
اسمت ، صدای رهایی
صدای من رفتنی
صدای ما موندنی
مثل صدای همیشه
تو مثل گل ساده ای
نجیب و آزاده ای
حرفی ، برای همیشه



همش کار دلم بود


تو تنهایی قلبم یه شب نقش تو افتاد
مثل اینکه خداوند تو و عشقو به من داد
تو دلتنگی دنیا باهات عشقو شناختم
با این واژه خوشبخت همه دنیامو ساختم
همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم
دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم
دلم خواست بشم عاشق دلم خواست





تومگه عمر مني كه دم وبازدمم توروفرياد ميزنه


اي از عشق پاك من هميشه مست
من تورا آسان نياوردم بدست

باز امشب اين ديوونه دل بر بام وبردر ميزنه
خم اومده تا پشت در باز حلق بر در ميزنه

تو شدي تمام زندگي من . . .

توهمون معجزه ولطف خدايي
كه طلسم نااميدي مو شكستي

اونقدر عاشق مي شم
 كه تو سرزمين عشق
بعدمجنون يكي صاحب نشون بشم

تومگه قلب مني كه صداي نفسات هرجاهستم با منه
تومگه عمر مني كه دم وبازدمم توروفرياد ميزنه
فقط تورو
داره فرياد ميزنه

ساقي من
عسلم
گلم
ملكم
نفسم
مونسم
غزلم
عشقم
بهانه زندگيم
دلبرم
نگارم
تاج سرم
همنفسم
سرورم
زندگيم
اله عشقم
همسرم
دوستت دارم قد تموم عاشقا

دلم از غص خون شد ساقي كجايي . . .

نام نوراتا مي برم قلبم غريبي مي كند
چشم انتظاري در دلم درد عجيبي مي كند

دوتاچشمام همه جا دنبال تو مي گردد . . .

بخواب آرام پيش من
مني كه بي تو مي ميرم
لبت را بر لبم بگذار
كه جان تازه مي گيرم

بخواب آرام پيش من
لبت را بر لبم بگذار
مرالمس كن ودل را
به اين عاشق ترين بسپار


كنارم بخواب و به دورم بتاب
از اين لب بنوش چو تشنه كه آب

پردلشوره شدم پرتشويش
همه تنم اتيشه
انگار عاشق شدم عاشق


فريادكه از شش جهتم راه ببستند


يعني ماهيت دلبستت شده عزيز . . .

تور تو بدجوري دلشو بسته . . .

به چشاي درياييت يه بار دقيق نگاه كن
شايد يه ماهي اونجاها تو عالم شنا باشه

بيرون ز لب تو ساقيا نيست
در دور كسي كه كام دارد

فريادكه از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

من از چشم تو اي ساقي خراب افتاده ام ليكن
بلايي كز حبيب آيد هزارش مرحبا گفتيم

تنش درست و دلش شاد باد وخاطر خوش
شراب و ساقي شيرين كه را زياني داد

نرگس همه شيوه هاي مستي از چشم خوشت به وام دارد . . .

ساقي كه تو ميخونست ديگه . . .

دوستت دارم بي كلك كوجولوي مارمولك
دوستت دارم يه خورده قد يه سوسك مرده

مستي به چشم شاهد دلبند ما خوشست
ساقي به نور باده برافراز جام ما



دوستت دارم قناري من


کوچولوی زردم قناری
ای دوای دردم قناری
پرنده ی خوشگل من
محرم   راز   دل  من
چرا بی قراری قناری
عاشق بهاری قناری
دلم میخواد شادت کنم
از  قفس  آزادت  کنم
مست
  و  بی پروا بپری
تو  باغ  و صحرا  بپری
چرا بی قراری قناری
عاشق بهاری قناری
ای شوخ و شنگم قناری
مرغک   قشنگم  قناری
قفس طلا می آرم
  برات
آب و دونه می زارم برات
انیس
      تنهایی     من
در   دل   شیدایی   من
چرا بی قراری قناری
عاشق بهاری قناری
اگر
  بخوام   ولت  کنم
گوش به حرف دلت کنم
گربه تو باغ می گیردت
می بردت ،  می خوردت
چرا بی قراری قناری
عاشق بهاری قناری
ای شوخ و شنگم قناری
مرغک  قشنگم  قناری
کوچولوی
  زردم    قناری
ای  دوای  دردم  قناری
پرنده ی
   خوشگل   من
محرم    راز    دل   من
چرا بی قراری قناری
عاشق بهاری قناری

ای قبله من خاک در خانه تو


ای قبله من خاک در خانه تو
بی منت می مستم ز پیمانه تو
ای قبله من خاک در خانه تو
در دام توام بی زحمت دانه تو
تن خسته و بیمارم درمان منی
شور شعر و آوازی در جان منی
ای تو هوای هر نفس
عشق تو میورزم و بس
دل کنده ام از همه کس
پناه من تویی و بس
تا در دل تو زنده ام
از عالمی دل کنده ام
در خود رها گشتن خوش است
در تو فنا گشتن خوش است
تویی تویی بهانه ام شاعر هر ترانه ام
شعله شوریدگیم تویی تویی زبانه ام
تو نغمه ساز منی صدای آواز منی
رمز من و راز منی نقطه آغاز منی
بر جان من آتش بزن ای عشق من ای عشق من
بی مرگی از تو مردن است
این معنی عشق من است


یکشنبه

برام يه ساقي شدي شراب و مستي شدي


اي شب از روياي تو رنگين شده . . .

چشماي بي قرار من
درآرزوي نگا هتو
تمام لحظه هاي من پر شده
از روياي تو


به من تا مي رسي
گل ميده لحظه
گلستون ميشه ساعت از عبورت



كنار تو پراز آوازه قلبم
غرل بارون جانم از حضورت

امشب منو ساقي بدل عشقي دگر داريم . . .

زندگيم سرشار از عطر حضور توست . . .

يه دل ساده وصادق دارم كه انداختم زير پات . . .

خدا كند كه بداني . . .

ميدوني هلاكتم
عاشق سينه چاكتم
من با تو مستم
تو رو مي پرستم

من توراآسان نياوردم بدست
دربدست آوردنت بي قراري ها شده . . .

قبله يعني حلقه چشم مستت
ضريح اون كه دست بزنم به دستت

چشاتو مست كن همه جارو بشكن
الا دل ساده وعاشق من

بي وفا نگار من ميكند به كار من
خنده هاي زير لب عشوه هاي پنهاني

هرآن كو خاطرمجموع ويار نازنين دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد

من كه از اتش دل چون خم مي در جوشم
مهر بر لب زده وخون مي خورم خاموشم

ساقي به نور باده بر افروز جام ما
مطرب بگو كه كار جهان شد به كار ما
هرگز نميردانكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجريده عالم دوام ما

ازمن جز جام تهي چه مي ماند . . .

از بهر بوسه اي ز لبش جان همي دهم
اينم ستاند و آنم نمي دهد

بداد لعل لبت بوسه اي به صد زاري
گرفت كام دلم زاو به صدهزار الحاح

دل از كرشمه ساقي به شكر بود ولي
زنامساعدي بختش اندكي گله بود

چه مستيست كه ندانم كه روبه ماآورد
كه بودساقي واين باده ازكجاآورد

برام يه ساقي شدي
شراب و مستي شدي
تاب وتب قلب من
تمام هستيم شدي


If I would get arose for every time I think of U,
I would spend every day in a rose garden . . .


How can I be lonely when U are in mu thoughts,
I wake up with u and go to sleep with U.
I LOVE YOU

To the whole world U are somebody…
But for me U are the whole world.

3 word make my heart beat faster,
3 word made my legs sgake,
3 word made my head spin,
3 words:
I Love saghi






مخمور جام عشقم ساقى بده شرابى


عكس روي تو  چو  برآينه جام افتاد
كارما با رخ  ساقي و  لب جام افتاد

اين همه عكس مي و نقش نگارين كه نمود
يك فروغ رخ ساقيست كه در جام افتاد


براي خواب معصومانه عشق
كمك كن بستري از گل بسازيم
براي كوچ شب هنگام وحشت
كمك كن با تن هم پل بسازيم
كمك كن سايبوني از ترانه
براي خواب ابريشم بسازيم
كمك كن با كلام عاشقانه
براي زخم شب مرحم بسازيم

دوش بيماري چشم تو ببرد ازدستم
ليكن از لطف لبت صورت جان مي بستم


ساقي بيا كه هاتف غيبيم به مژده گفت
بادرد صبركن كه دوا مي فرستمت


گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما
سايه دولت براين كنج خراب انداختي

تورقص شاپرك
زيربارون نگات . . .


خمها همه در جوش وخروشند زمستي . . .
آه بگذار غم شوم در تو
كس نبايد ز من نشانه من
روح سوزان آه مرطوبت
بوزد بر تن جام مي  من


بس كه لبريزم ازتو
ميخواهم
چون غباري ز خود فرو ريزم


دوست داشتم دون دون لغمه هارو خودم مي گرفتم وا ست . . .

خوشبختي من در كنار خوشبختي تو معنا پيدا ميكنه . . .


براي چشم خاموشت بميرم
كنارچشمه نوشت بميرم
نمي خواهم در آغوشت بگيرم
كه ميخواهم در آغوشت بميرم

منم دوستت دارم

Without U!....
Days are:
Sadday
Moanday
Tearsday
Wasteday
Thirstday
Frightday
Shatterday


مخموره جام عشقي...
كاش پيشت بودم الان...


اي تپش هاي تن سوزان من
آتشي درسايه مژگان من


عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقي كجاست
كو كه بخرامد پيش سرو بالاميرمت

وقتي خمارشدي و ساقيتو خواستي
اونم مست وروبه راهت ميكنه


وقتي كه ساقيت جام بدسته كه نبايد اشك بريزي . . .

اينجوري ميام :
رقص كنان
عشوه كنان
جام بدست


سرتو بزار رو روشونه هات خوابت بگيره
بزار تا آروم دل بي تابت بگيره



بازم دوست دارم  اون دو بيت زلف آشفته رو برات بفرستم بخوان . . .
زلف آشفته وخوي كرده وخندان لب ومست
پيرهن چاك و غزلخوان و صراحي در دست
نرگسش عربده جوي و لبش افسون كنان
نيمه شب دوش به بالين من  امد بنشست


الانم به هم رسيديم يه جورايي . . .


عاشقانه باهاتام عزيزم . . .

عزيزم
مخمور جام ساقي


برلب بحرفنا منتظريم اي ساقي
فرصتي دان كه ز لب تا به دهان راهي نيست


از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش
غرق آب وعرق اكنون مي باشم


لعل سيراب بخون تشنه لب يارمنست
وزپي ديدن اودادن جان كار من است


آنكه ناوك بر دل من زير چشمي مي زند
قوت جان حافظش در خنده زير لب است

ساقي به چند رنگ مي اندر پياله ريخت . .  .


شربت قند وگلاب از لب يارم فرمود
نرگس او كه طبيب دل بيمار من است


ميرفت خيال تو زچشم من وميگفت
دور از چشم تو مرا نور نمانده است


اگرچه مستي عشقم خراب كرد ولي
اساس هستي من زان خراب آبادست

راه دل عشاق زد آن چشم خماري
پيداست از اين شيوه كه مستست شرابت

مارا زخيال تو چه پرواي شرابست
خم گو سرخود گير كه خمخانه خرابست


تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
جانم از آتش مهررخ جانانه بسوخت


من بهارم توزمين
من زمينم تودرخت
من درختم توبهار
ناز انگشتاي بارون تو باغم ميكنه

هروقت يه پلك مي زني
من يه نفس ميكشم
پس به كسي خيره نشو چون خفه ميشم

 
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوشست
ساقي به نور باده برافروز جام ما